√...عآشقآنهِ هآی مَن بَرآی پِسَرَم...√

چَهآرمینْ قآصِدَک عِشْق

سلام نی نی کوچولوی... امیدوارم حالت اون تو خوب باشه کوچولوی خوشگلم توی این چندروز سرمون خیلی شلوغ بود..  بابایی روعمل کردن آخه لگنش شکسته بود.. 4روزتوی بیمارستان بستری بود بمیرم الهی عشقم خیلی داره درد میکشه برام خیلی سخته اخه تا حالا من آخ گفتن عشقم روهم نشنیده بودم دلم ریش ریش میشه براش... امروز ک جمعس 27آذرماه آوردیمش خونه بابامحمداینا آخه توخونه خودمون من نمیتونستم ازش مراقبت کنم ازطرفیم ترسیدیم که من زایمان کنم و توکوچولوی خوشگلمون بیای... فقط6روزدیگه تا اومدنت مونده گل من... البته ازدیروز تاحالا یه دردی هی توکمرم میاد و زود رد میشه ولی نمیدونم علامت زایمان هس یانه ؟امیرعباس کوچولوی من مامان و بابارو دعاکن باشه؟ اخه امروز بابایی از...
27 آذر 1394

سِوّمْین قآصِدَک عِشْق

سلام پسرعزیزم خوشگل من توام امروز مثل من خیلی نگرانی که اینهمه بیتابی میکنی عزیزدلم ؟میدونم ولی نگران نباش...  بابایی حالش زودی خوب میشه ...اخه امروز امین عزیزم بابای مهربونت وقتی داشتن باعمو محمدت خونه اونارو تارملات میکردن ازچهارپایه افتاده و پاش شکسته... بمیرم الهی!! چقدامروز گریه کردم.. عمورامینت وقتی اومدکلیدای خونه رو بگیره تابره وسایلای امینم روبیاره ازمن پنهون کردن ولی من زودتر فهمیدم ک ی اتفاقی افتاده و ازنگرانی شروع کردم به گریه کردن ...زودی فهمیدم ک بابایی ازچهارپایه افتاده ولی خیلی ترسیدم ک سرش ب یه جایی خورده باشه ک شکرخدا سرش نبود اخه نیم ساعت قبلش رفتم خونه محمداینا و تو دلم گفتم نکنه امین یهویی بیفته واسه همینم سفارش کرد...
23 آذر 1394

دُوُمین قآصِدَکِ عِشْقْ

سلام فرشته کوچولوی من 😆عزیزدلم امروز 7آذرماه 94هس و توتقریبا سی و هفت هفته و4روزه هستی عشقم خیلی کم مونده تادوران جنینیت تموم بشه فرشته کوچولوی من... میدونم دیگه انتظار کشیدن برای توهم مثل من خیلی سخت شده یکی یدونه... ازطرز لگدزدنات که هرروز بیشتر و بیشتر میشه متوجه میشم 😊الهی فدات بشه مامانی 😍ولی گل خوشگلم توی این 9من بدجوری ب وجودت عادت کردم به لگدزدنات به آروم بودنات به بزرگ شدن شکمم حتی به ترکای شکمم. ترک های شکمم روهم دوس دارم و هرروز با بابایی میشینیم نگاشون میکنیم گل من 😆آخه اولین یادگارهای ثمره عشقمون هستن... دکتربهم گفته از25آذر برای زایمان آماده باشم. ولی من ازالانشم آمادم آخه میترسم پسرکوچولوی شیطونم صبرش تموم بشه و یکم زودتربیاد....
7 آذر 1394

اولین قاصدک عشق

سلام مسافرعزیزترازجان من.فرشته کوچکم 34وسه روزه ک من و بابایی داریم انتظار میکشیم گلکم 8ماهه که توی شکمم هستی و با لگدای کوچولوت داری ابراز وجود میکنی نازنینم دیگه به وجودت عادت کردم وقتی لگدمیزنی یه حس شیرینی بهم دست میده احساس لذت میکنم کوچولوی من... 8ماهه ک داریم برای اومدنت لحظه شماری میکنیم عشقم. پسرزیبای من... من و پدرت همه چیزو برای استقبال از ثمره ی عشقمون آماده کردیم و فقط منتظریم تاشما قدم رنجه بفرمایید... وای که چه شود؟؟؟روزی ک توبیای و زندگی مارو غرق نور و شادی بکنی و خوشبختی من و پدرت تکمیل بشه... عشقم ماعاشقانه وصبورانه منتظرت خواهیم بود تا توبیای وعاشقانه های 2نفره من و پدرت رو درخودت خلاصه کنی... فقط 43روز دیگه باید انتظاربکش...
21 آبان 1394
1