چَهآرمینْ قآصِدَک عِشْق
سلام نی نی کوچولوی... امیدوارم حالت اون تو خوب باشه کوچولوی خوشگلم توی این چندروز سرمون خیلی شلوغ بود.. بابایی روعمل کردن آخه لگنش شکسته بود.. 4روزتوی بیمارستان بستری بود بمیرم الهی عشقم خیلی داره درد میکشه برام خیلی سخته اخه تا حالا من آخ گفتن عشقم روهم نشنیده بودم دلم ریش ریش میشه براش... امروز ک جمعس 27آذرماه آوردیمش خونه بابامحمداینا آخه توخونه خودمون من نمیتونستم ازش مراقبت کنم ازطرفیم ترسیدیم که من زایمان کنم و توکوچولوی خوشگلمون بیای... فقط6روزدیگه تا اومدنت مونده گل من... البته ازدیروز تاحالا یه دردی هی توکمرم میاد و زود رد میشه ولی نمیدونم علامت زایمان هس یانه ؟امیرعباس کوچولوی من مامان و بابارو دعاکن باشه؟ اخه امروز بابایی از...
نویسنده :
√مامانِ___امیرعَبّآس√
18:45